اقتصاد ناکارآمد برآیند مصرف انرژی کلان

شدت مصرف انرژی، معیاری از ناکارآمدی اقتصادی یک کشور است که به عنوان واحد انرژی برای هر واحد تولید ناخالص داخلی محاسبه می‌شود. برای این اندازه‌گیری از واحدهای مختلفی استفاده می‌شود. مثلا یک یا هزار یا یک میلیون دلار به عنوان واحد تولید ناخالص داخلی و معادل یک بشکه نفت خام یا ۱۰۰۰Btu، یا کیلوژول به عنوان واحد مصرف انرژی. شدت مصرف انرژی بالا بیانگر قیمت یا هزینه بالای تبدیل انرژی به تولید ناخالص داخلی است و متقابلا شدت مصرف کم انرژی بیانگر قیمت یا هزینه پایین‌تر تبدیل انرژی به تولید ناخالص داخلی در یک کشور است. همچنین شدت مصرف انرژی بالا به معنای سرانه بالای تولید صنعتی به عنوان بخشی از تولید ناخالص داخلی است و کشورهایی با شدت مصرف کم انرژی نشان‌دهنده اقتصاد متمرکز به نیروی کار هستند.

در حال حاضر معیار شدت مصرف انرژی از جمله شاخص‌های استراتژیک در کشورهای توسعه‌یافته‌ است که از آن برای بررسی افزایش کارآیی انرژی هم از نظر کاهش وابستگی انرژی یک کشور به خارج و هم از نظر کنترل تبعات آب و هوایی مصرف بالای انرژی در داخل، استفاده می‌کنند. با توجه به روش‌های مختلفی که برای اندازه‌گیری شدت مصرف انرژی و همچنین تولید ناخالص داخلی وجود دارد، ارقام متفاوتی از شدت مصرف انرژی کشورها در منابع مختلف اعلام شده ‌است.

از طرف دیگر شدت مصرف انرژی از شاخص‌های مطلوب برای مقایسه بهره‌وری مصرف انرژی محسوب می‌شود، اما این نکته را باید در نظر گرفت که عواملی چون شرایط آب‌وهوایی، ویژگی‌های جغرافیایی و همچنین ساختارهای اقتصادی و صنایع کشورها در محاسبه آن لحاظ نمی‌شود. عوامل زیادی بر شدت مصرف انرژی تاثیر می‌گذارند. این شاخص ممکن است الزامات استانداردهای عمومی ‌زندگی و شرایط آب و هوایی را در یک اقتصاد منعکس کند. به عنوان مثال در شهری با آب و هوای سرد یا گرم، این موضوع غیر‌معمول نیست که نیاز به مصرف انرژی بیشتر در خانه‌ها و محل کار برای گرمایش (کوره یا بخاری برقی) یا سرمایش (تهویه مطبوع، پنکه، تبرید) داشته باشد.

  • عوامل تاثیر‌گذار شدت مصرف انرژی بر حسب منطقه

کشوری با استاندارد زندگی پیشرفته نسبت به کشوری با استاندارد زندگی پایین‌تر احتمال دارد که شیوع گسترده‌تری از چنین کالاهای مصرفی داشته باشد و در نتیجه بر شدت مصرف انرژی آن تاثیر بگذارد. بهره‌وری انرژی وسایل و ساختمان‌ها (از طریق استفاده از مصالح و روش‌های ساختمانی مانند عایق‌کاری)، صرفه‌جویی در مصرف سوخت وسایل نقلیه، مسافت طی‌شده با وسیله نقلیه (تکرار سفر یا مسافت‌های جغرافیایی بیشتر)، روش‌ها و الگوهای بهتر حمل و نقل، ظرفیت‌ها و کاربرد حجم ترانزیت، سهمیه‌بندی یا صرفه‌جویی برق، منابع انرژی «خارج از شبکه» و شوک‌های اقتصادی تصادفی مانند اختلال در بخش نیرو ناشی از بلایای طبیعی، جنگ‌ها، قطعی عظیم نیروگاه‌ها، منابع جدید غیرمنتظره، استفاده بهینه از انرژی یا یارانه‌های انرژی همگی ممکن است بر شدت مصرف انرژی کلی یک کشور تاثیر بگذارند.

بنابراین، کشوری که از نظر اقتصادی بسیار کارآمد باشد، آب و هوای معتدل و الگوهای جمعیتی مکان‌های کار نزدیک به خانه  داشته باشد و استفاده از وسایل نقلیه با مصرف سوخت پاک، بهره‌گیری از ظرفیت‌های ترانزیت انبوه یا پیاده‌روی یا دوچرخه‌سواری و جیره‌بندی یا برقراری سیستم‌های مالیاتی مرتبط با مصرف انرژی را در دستور کار خود قرار دهد، مصرف انرژی بسیار کمتری خواهد داشت و کشوری که از نظر اقتصادی غیرمولد باشد و دارای شرایط آب و هوایی شدید بوده که نیاز به گرمایش یا سرمایش دارد، رفت و آمدهای طولانی و استفاده گسترده از وسایل نقلیه در آن رواج دارد به طور کلی مصرف انرژی بیشتری دارد. به طور متناقض، برخی از فعالیت‌هایی که به نظر می‌رسد باعث افزایش شدت مصرف انرژی می‌شوند، مانند رفت و آمدهای طولانی، در واقع می‌توانند با افزایش نامتناسب در تولید ناخالص داخلی منجر به کاهش شدت مصرف انرژی شوند.

انتظار می‌رود که شدت انرژی کشورها، همزمان با پیشرفت فناوری‌های افزایش‌دهنده کارآیی انرژی کاهش یابد. تحولات شدت مصرف انرژی می‌تواند ناشی از تغییر در کارآیی مصرف انرژی یا تغییر ساختار اقتصادی باشد. به عنوان مثال، کشورهای توسعه‌یافته، با سهم بالاتر بخش خدمات و سهم پایین‌تر بخش کشاورزی و صنعت در شدت مصرف روبه‌رو می‌شوند. یعنی درصد ارزش افزوده بخش خدمات در کشورهای توسعه‌یافته مرتب افزایش یافته و از سهم بخش‌های کشاورزی و صنعت در اقتصاد کاسته می‌شود. بخش خدمات نسبت به بخش‌های کشاورزی و صنعت انرژی کمتری مصرف می‌کند، در نتیجه همراه با حرکت کشورها در مسیر توسعه، به دلیل تغییرات ساختاری ذکرشده، از شدت انرژی در اقتصاد کاسته می‌شود. چنانچه حجم تولید ناخالص داخلی ثابت باشد و کارآیی مصرف انرژی بالا رود، آنگاه شدت مصرف انرژی کاهش می‌یابد. از سوی دیگر تغییر در ساختار اقتصاد و تولید می‌تواند باعث تغییر در شدت انرژی شود.

  • وسعت جغرافیایی و عوامل آب و هوایی

عوامل آب و هوایی و وسعت جغرافیایی (لزوم جابه‌جایی بیشتر و حمل و نقل بار) دلایل اساسی بالا بودن شدت مصرف انرژی هستند. دلیل بالا بودن شدت مصرف انرژی در روسیه وسعت سرزمین و موقعیت آب و هوایی سرد این کشور در ناحیه شرقی است.

سطح توسعه ارتباطات

میزان پوشش اینترنت که امکان ارتباط بهتر و بدون نیاز به جابه‌جایی را فراهم می‌آورد، از میزان شدت مصرف انرژی کشورها خواهد کاست. از طرفی در کشورهای جهان سوم استفاده از اینترنت برای افزایش ظرفیت دولت الکترونیک، یک کالای لوکس بوده و بیشتر در خدمت سرگرمی‌ها عمل می‌کند.

  • درآمد

افزایش درآمد از یک سو می‌تواند موجب افزایش تقاضا برای کالاهای مختلف و از جمله انرژی شود و از سوی دیگر انتظار می‌رود با افزایش درآمد، تمایل به استفاده از فناوری‌های کاهنده مصرف انرژی افزایش یابد. برآیند این دو اثر، رابطه بین درآمد و شدت انرژی را نشان می‌دهد. همچنین افزایش توسعه اقتصادی به موازات افزایش درآمد می‌تواند زمینه بهبود کارآیی و به دنبال  آن کاهش مصرف انرژی را فراهم آورد.

  • قیمت انرژی

افزایش قیمت انرژی می‌تواند موجب افزایش هزینه‌های تولید شود. انتظار می‌رود در این شرایط تولیدکنندگان انرژی از طریق بهبود کارآیی مصرف انرژی با این شرایط مقابله کنند در نتیجه تغییرات قیمت انرژی اثر منفی بر شدت مصرف آن دارد. البته تولیدکنندگان می‌توانند از طریق تعدیل فرآیند تولید و تعدیل ساختار تولید نیز با این افزایش قیمت مقابله کنند.

  • نسبت سرمایه-نیروی کار

هرچه نسبت سرمایه به نیروی کار بیشتر باشد، نشان می‌دهد ساختار اقتصادی آن کشور صنعتی‌تر بوده ‌است. اثر این متغیر بر شدت استفاده از انرژی بسته به اینکه رابطه آن با انرژی مکملی یا جانشینی باشد، متفاوت است، اما به‌طور کل این نسبت معیاری است از سطح تکنولوژی کشور مذکور. اگر افزایش سرمایه سرانه نیروی کار باعث افزایش شدت مصرف انرژی شود، به معنای وجود رابطه مکملی بین انرژی و سرمایه است و با افزایش استفاده از سرمایه و ورود فناوری، ساختار اقتصاد به گونه‌ای تغییر خواهد کرد که با افزایش استفاده از انرژی همراه خواهد بود و اگر افزایش این نسبت باعث کاهش شدت انرژی شود، نشان‌دهنده اثر جانشینی است.

  • گسترش شهرنشینی

افزایش شهرنشینی از یک سو زمینه بهره‌گیری از مزایای حاصل از افزایش مقیاس را در استفاده از منابع ایجاد می‌کند و از سوی دیگر موجب افزایش تقاضا برای خدمات انرژی به عنوان مثال حمل و نقل، خدمات شهری دفع فاضلاب و زباله‌ها می‌شود.

  • اثر ادغام تجاری

این عامل شامل دو اثر پیشران و اثر کششی می‌شود. در اثر اول کشورها زمینه فراگیری و تقلید از کشورهای دیگر را پیدا می‌کنند و در اثر دوم، کشورها در نتیجه تجارت، در فضای رقابتی قرار گرفته و از این طریق زمینه افزایش کارآیی مصرف انرژی خود را فراهم می‌آورند. در خصوص سرمایه‌گذاری خارجی بیشتر ایده آن است که بنگاه‌های خارجی از کارآیی بالاتر در تولید برخوردارند و در اصل مکانیزمی‌ برای ورود فناوری از کشورهای توسعه‌یافته به کشورهای در حال توسعه بیان می‌شود. از دیگر عوامل موثر بر شدت مصرف انرژی می‌توان به تغییر قیمت حامل‌های انرژی، جنگ و تحریم اشاره کرد که تاثیر بسزایی بر شدت استفاده از انرژی در یک کشور دارد.

  • شدت مصرف انرژی برحسب منطقه

شدت مصرف انرژی جهانی در سال ۲۰۲۲ کمی ‌بهبود یافت و با یک کاهش ۱.۲ درصدی مواجه شد، اما کماکان کمتر از میانگین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹ باقی ماند و این در مقایسه با کاهش بیش از ۳.۵ درصدی در سال که برای دستیابی به سناریوی ۲ درجه سانتیگراد لازم است، ناکافی است. در سال ۲۰۲۲، مصرف انرژی جهانی با سرعت کمتری نسبت به تولید ناخالص داخلی جهانی افزایش یافت که هریک از آنها به ترتیب ۲.۱ درصد و حدود ۳ درصد رشد داشتند، اما سطوح و روند شدت مصرف انرژی در مناطق مختلف جهان به طور گسترده‌ای متفاوت است که همان‌طور که در بالا به آن اشاره کردیم منعکس‌کننده تفاوت در ساختار اقتصادی و دستاوردهای بهره‌وری انرژی است.

در سال ۲۰۲۲ یک کاهش شدید ۳.۱ درصدی در شدت مصرف انرژی در کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی OECD وجود داشت که بالاتر از روند کاهش سالانه ۲.۲ درصدی بین سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۹ است. این عمدتا به دلیل افت ۷.۶ درصدی در شدت مصرف انرژی اروپا ناشی از کاهش ۴ درصدی در مصرف انرژی و رشد اقتصادی نزدیک به ۴ درصد در این منطقه بود. این در حالی است که شدت مصرف انرژی اروپا اکنون ۴۲ درصد کمتر از میانگین جهانی است. همچنین، شدت مصرف انرژی در استرالیا یک کاهش ۲.۸ درصدی، در ژاپن و کره جنوبی افت ۲ درصدی و در ایالات متحده کاهش ۰.۳ درصدی را تجربه کرد و این شاخص در سال ۲۰۲۲ در کانادا در مقایسه با سال گذشته خود ثابت ماند. در خارج از OECD، تقریبا هیچ تغییری در شدت مصرف انرژی در سال ۲۰۲۲ رخ نداد.

با وجود کاهش ۶.۴ درصدی در آفریقای جنوبی، جایی که مصرف انرژی ۴.۵ درصد کاهش یافته است، شدت مصرف انرژی در چین تقریبا ثابت ماند که ۳۰ درصد بالاتر از میانگین جهانی است و در کل شدت مصرف انرژی در آسیا نیز مانند آفریقا، ثابت باقی ماند. در شدت مصرف هند یک رشد اندک ۰.۵ درصدی مشاهده شد که هنوز ۹ درصد کمتر از میانگین جهانی است، در روسیه نیز شدت مصرف انرژی یک رشد ۱.۷ درصدی داشت که بالغ بر ۹۵ درصد بالاتر از میانگین جهانی است. اما در آمریکای لاتین، این شاخص با یک درصد افت از جمله کاهش ۰.۴ درصدی در برزیل مواجه شد و در مکزیک و آرژانتین یک افت ناچیز ۰.۷ درصدی را شاهد بودیم.

اما در منطقه خاورمیانه در سال ۲۰۲۲ شدت مصرف انرژی ۲.۲ درصد در مقایسه با مدت زمان مشابه سال گذشته کاهش داشت. شدت مصرف انرژی در این سال در کشورهای کویت ۰.۲۶۴ ، روسیه ۰.۲۱۸ و ایران ۰.۲۰۷ کیلوگرم نفت معادل به ازای هر ۱۵ دلار تولید ناخالص داخلی بود. اخیرا، انتظار می‌رود برخی از سیاست‌های بهره‌وری انرژی در سطح جهان شدت مصرف انرژی را بهبود بخشد، از جمله NDC‌های اعلام شده در COP26 و سایر اقدامات برای مقابله با بحران انرژی در این راستا موثر خواهند بود. در نتیجه، انتظار می‌رود که شدت انرژی کلی جهانی در سناریوی سیاست‌های بیان‌شده به طور متوسط از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۳۰ به میزان ۲.۴ درصد در سال کاهش یابد. این میزان سریع‌تر از میانگین نرخ ۱.۸ درصدی در دهه گذشته (۲۰۱۰-۲۰۲۰) است.

سریع‌ترین پیشرفت مشاهده شده در اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه مربوط به آسیای در حال توسعه است، جایی که شدت مصرف انرژی با نرخ سالانه ۳.۴ درصد بین سال‌های ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۰ بهبود می‌یابد. شدت مصرف انرژی را می‌توان به عنوان مقدار انرژی مورد نیاز برای تولید سطح مطلوب خروجی تعریف کرد. از سال ۲۰۲۰، شدت انرژی در سراسر جهان حدود ۴۹۰۰ واحد حرارتی بریتانیا به ازای هر دلار تولید ناخالص داخلی (PPP) 2015 بود. تخمین زده شده است که شدت انرژی جهانی در سال‌های آینده شاهد کاهش مداوم خواهد بود.

 

منبع: دنیای اقتصاد