آینده نیروگاههای مقیاس کوچک در ایران
نیروگاههای مقیاس کوچک یکی از محبوبترین نیروگاههای تولید برق در جهان بهشمار میروند که بهدلیل مزیتهایی همچون «نیاز کمتر به جذب سرمایه»، «راندمان بالا» و «افزایش تابآوری صنعت برق» در سرلیست تولیدکنندگان برتر برق جانمایی شدهاند.
این نیروگاههای کوچک مقیاس که احداث آنها در ایران سابقهای ۱۰ساله دارد، با چالشهایی در کشور مواجهند که روند توسعه آنها را با دستاندازهایی مواجه کرده است. این درحالی است که بهاعتقاد فعالان بخشخصوصی بهدلیل کمبود نقدینگی و مشکلات جذب سرمایه، بهترین گزینه برای تامین برق پایدار در شرایط سخت امروز کشور، DG (تولید پراکنده)ها هستند. دو فعال بخشخصوصی به سرفصل چالشهای این نیروگاهها و الزامات پیش روی سیاستگذاران جهت شتاب رشد CHPها در کشور پرداختهاند.
احسان صدر، رئیس هیاتمدیره انجمن تولیدکنندگان برق، حرارت و برودت کشور ابتدا به مزیت نیروگاههای پراکنده اشاره کرد. بهگفته او، CHPها در دنیا از محبوبیت ویژه و خاصی برخوردارند؛ نخست اینکه به سرمایهگذاری کمتری نیاز دارند؛ دومین مزیت آنها راندمان مصرف انرژی آنهاست که در حالت کلی بالاتر است و بالاخره مزیت سوم مقیاس کوچکها، افزایش تابآوری صنعت برق است. صدر معتقد است این مزایا باعث شده در دو سه دهه گذشته، گرایش به سمت تولید پراکنده برق در دنیا افزایش یابد؛ بهگونهایکه در بسیاری از کشورها، ضریب نفود تولید پراکنده به حدود ۶۰ درصد رسیده است. به اعتقاد او، الزام استفاده از کوچک مقیاسها در ایران نسبت به کشورهای اروپایی جدیتر است؛ چراکه مهمترین مزیتCHPها نیاز کمتر به جذب سرمایه است. بهطور مثال، اگر از روش متمرکز یا نیروگاههای بزرگ، تامین برق صورت گیرد، حدود ۶۰۰ هزار یورو در هر مگاوات باید بابت هزینه نیروگاه سرمایهگذاری شود که البته این پایان داستان نیست؛ زیرا باید ۴۰۰ هزار یورو دیگر هم برای توسعه شبکه انتقال و فوق توزیع هزینه شود تا برق بهدست مصرفکننده برسد؛ بهعبارت دیگر یعنی حدود یک میلیون یورو به ازای هر مگاوات برق. این درحالی است که به گفته صدر، در تولید پراکنده این عدد کمتر از نصف است؛ یعنی بهازای هر مگاوات برق، ۴۰۰ تا ۴۵۰ هزار یورو سرمایهگذاری نیاز است. یکی از دلایل اصلی نیاز کمتر به سرمایه در نیروگاههای مقیاس کوچک، جانمایی آنها در محل مصرف برق بهشمار میرود که نیاز آنها را به توسعه شبکه محدود میکند. به اعتقاد صدر، این موضوع از این منظر حائز اهمیت است که در حالحاضر بزرگترین مشکل و چالش در کشور، تأمین منابع مالی برای پروژههای راکد است. بهگفته او، ایران بهدلیل تحریمها امکان اتصال به سیستم بانکی دنیا را ندارد و این موضوع استفاده از منابع سرمایهای با نرخ پایین را ناممکن کرده است. استفاده از الگوی تولید پراکنده یا تولید برق در محل مصرف که به منابع سرمایهای هنگفتی نیازی ندارد، یکی از راههای عبور از این دستانداز محسوب میشود.
حال این پرسش مطرح است که اگرCHPها چنین مزیتهایی دارند چرا در راستای تامین برق پایدار در کشور، توسعه نیافتهاند؟ علی علایی، عضو هیاتمدیره انجمن تولیدکنندگان پراکنده برق معتقد است سال گذشته از ۱۸۰۰ مگاوات جدیدی که بهظرفیت نیروگاهها اضافه شد، ۴۵۰ مگاوات سهمDGها بوده است. البته او دلیل این سهم به نسبت مطلوب را نیروگاههای تولید پراکندهای میداند که از گذشته احداث شدهاند. به اعتقاد علایی، در گذشته متولیان ازCHPها حمایت میکردند؛ اما به یکباره این پشتیبانی با توقف مواجه شد؛ منع غیرقانونی صدور مجوزها که از دو سال پیش آغاز شد یکی از این گلوگاهها بهشمار میرود. بهگفته او، بعد از تغییرات مدیریتی که در شرکت توانیر رخ داد، بارها متولیان به فعالان صنعت برق قول دادند که روند مجوزدهی را از سر بگیرند؛ اما متاسفانه تا امروز، بهطور رسمی صدور مجوزها بازگشایی نشده است. علایی یکی دیگر از نقاط اختلافنظر بخشخصوصی و وزارت نیرو را در مبحث سرمایهگذاریها میداند. به باور او، هر فردی که با سرمایهگذاری، قیمت تمام شده برق را برای ظرفیتهای جدید کمتر میکند باید به او مجوز داده شود و این مهم در مصوبه شورای اقتصاد و با استفاده از نرخ مناقصه بزرگ برای کل نیروگاههای کوچک نیز پیشبینی شده است. اینکه سیاستگذاران اعلام میکنند تنها در مکانهایی که آنها میگویند باید نیروگاه ساخته شود، به یک چالش تبدیل شده است. به اعتقاد علایی، اعمال سلیقه در مجوزدهی، امری کاملا اشتباه و منسوخ است.
اما مساله دیگری که علایی آن را به لیست چالشها اضافه میکند، قراردادهای خرید تضمینی برق است. او معتقد است براساس بند «ت» ماده ۴۸ برنامه ششم که شورای اقتصاد در رابطه با خرید تضمینی برق مصوب کرده است، باید در ۵ سال برنامه ششم ۲۵ هزار مگاوات ظرفیت جدید نیروگاهی به کشور اضافه شود. اما با گذشت سه سال از برنامه ششم توسعه، به تازگی حدود یکماه است که نرخ قراردادهای خرید تضمینی ابلاغ شده؛ این موضوع به اعتقاد او صنعت برق را در بخش نیروگاههای مقیاس کوچک با یک وقفه و بهنوعی سکته روبهرو کرده است. در ادامه رئیس هیاتمدیره انجمن تولیدکنندگان برق، حرارت و برودت کشور، نمایی از وضعیتCHPها در دنیا ارائه کرد و گفت: اکنون حدود ۶/۱ درصد از ظرفیت نیروگاههای نصب شده ما را نیروگاههای پراکنده تشکیل دادهاند. این درحالی است که در کشورهای توسعهیافته این عدد بین ۱۰ تا ۵۵ درصد است. این شکاف بسیار عمیق است. اما علت چیست؟ آیا سازوکارهای خصوصیسازی در این حوزه اتفاق نیفتاده است؟ در پاسخ به این پرسشها باید گفت، وزارت نیرو یکی از پیشروترین دستگاههای اجرایی برای خصوصیسازی بوده است. اما رفته رفته اشکالاتی پیش آمد که اعتقاد اولیه در توسعه تولید پراکنده برق را دچار اختلال کرد و باعث شد با وجود اینکه سرمایهگذاران زیادی در این حوزه تربیت شدند؛ اما این پروژه عقبتر از سایر پروژهها بماند.
علایی در پاسخ به اینکه چه عواملی باعث شد دیدگاهها نسبت بهCHPها تغییر یابد، گفت: در دستورالعمل توسعه نیروگاههای مقیاس کوچک و در آن زمان که حمایتها انجام میشد، اجباری برای اینکه دستگاهها نو یا کارکرده باشند، وجود نداشت. بنابراین عدهای از سرمایهگذاران، دستگاههای دستدوم را طبق قانون در نیروگاهها نصب کردند و بالطبع خروجی که باید اتفاق میافتاد محقق نشد. موضوع دوم نبود هیچ اجبار یا تشویقی در رابطه با تحویل برق در زمان پیکبار بود. زمانی که این مباحث مطرح شد، فعالان بخشخصوصی عنوان کردند که وزارت نیرو کافی است یکسری ضرایب برای ساعات تابستان و زمستان تعریف کند. بهطور مثال، در تابستان که به تولید برق بیشتری نیاز است ضرایب خرید برق را بالاتر در نظر بگیرند و در زمستان ضرایب براساس همان نرخ بازار تعیین شود. بهاعتقاد علایی، اکنون دو موضوع «نو بودن دستگاهها» و «تولید برق در پیک» در شورای اقتصاد حل شده، اما منفیگرایی نسبت بهCHPها همچنان در بدنه سیستم وجود دارد. با این حال، اخیرا متولیان وزارت نیرو اعلام کردهاند که میخواهند ازCHPها حمایت کنند؛ چراکه بهتر است با وجود۷۰ هزار مگاوات نیروگاه نصبشده، افزایش ظرفیتها که سالی حدود ۳ تا ۵ هزار مگاوات است در حدامکان بهصورت نیروگاههای کوچک عملیاتی شود که نیازی به هزینههای سرسامآور هم ندارد.
اما صدر معتقد است این موضوع به دو دلیل مشخص رخ داده؛ یکی از دلایل به سرمایهگذاران حوزه تولید پراکنده باز میگردد و دیگری به بدنه وزارت نیرو. به اعتقاد او، تجربه وزارت نیرو در سالهای گذشته حولمحور نیروگاههای بزرگ و متمرکز بوده است؛ چراکه پیرو اصل ۴۴ که خصوصیسازی در تولید برق در دستور کار قرار گرفت، عمده سرمایهگذارانی که به بحث نیروگاههای بزرگ ورود کردند، سرمایهگذاران خصوصی نبودند و بیشتر پای خصولتیها در میان بود. اما در نیروگاههای مقیاس کوچک، سرمایهگذارها اصالتا خصوصی بودند. این سرمایهگذاران به آموزش، سعی و خطا و تجربه نیاز داشتند. در حالیکه بهدلیل مسائل بینالمللی و تحریمها ارتباط با دنیا بسیار کُند و غیرمستمر بود. این موضوع زمان برد تا سرمایهگذاران حوزه تولید پراکنده به بلوغ برسند که در آمار و ارقام هم به خوبی دیده میشود. به اعتقاد صدر، از سال ۹۴ به بعد روند اضافه شدن ظرفیت توسط سرمایهگذاران DG پایدار شد و آنها توانستند سالی ۲۰۰ مگاوات برق را وارد شبکه کنند. باید دقت داشت که در دوره افتوخیز و کسب تجربه، فردی که بیش از همه متضرر شد خود این سرمایهگذاران بودند که با پول خودشان آموزش دیدند. به باور صدر، مشکل وزارت نیرو این بود که کمتر صبوری کرد و از همان روزهای اول از سرمایهگذاران انتظار پختگی را داشت. این درحالی است که نیروگاههای بزرگ در کشور سابقه ۶۰ ساله دارند؛ درحالیکه عمر سرمایهگذاری در تولید پراکنده به ۵ سال میرسد. به اعتقاد او تعجیل و شتابزدگی باعث سرخوردگی در بدنه وزارت نیرو شد و این موضوع یکی از ریشههای اصلی توسعه نیافتگیCHPهاست. علایی در ادامه طرح چالشهای نیروگاههای تولید پراکنده عنوان کرد: یکی از مشکلات دیگری که ملموس است، دقیقا زمانی رخ میدهد که افراد میخواهند در مراکز مصرف برای خودشان نیروگاه بزنند. بهطور مثال مراکز تجاری که بهترین استعداد و پتانسیل را برای نصب نیروگاههای CHP و CCHP دارند از این موضوع محروم هستند؛ چراکه مجریان حمایت لازم و قانونی را برای سرمایهگذاری در مراکز تجاری، صنعتی و مسکونی انجام نمیدهند.
منبع: دنیای اقتصاد